«حقیر با حضرتش دمخور بودم. روزى جسارت کرده به استاد عرض کردم، که چرا دکمه قبایش را نمىبندد؟ بعد از اینکه یک لطیفه بارمان کرد، فرمود: ثم ما ذا؟1 خیلى دل به این چیزها ندادم.»2
فکر نمی کنم گوش دادن به صدا و فایل صوتی، شاگردی محسوب شود، اما اگر میشد به شاگردی مدرس افتخار می کردم، مردی افغانی، یک روحانی سنتی، یک نجفی.
ساده بود و فقیر، به تو راه و رسم طلبگی می آموخت، لابه لای توضیحات علمی و شوخی هایش، محور وجودش اهل بیت علیهم السلام بود و حضور چشمگیر حضرت امیر صلوات الله علیه در کلامش حکایت از نجفی بودنش، می فرمود: «اگر می خواهی فلسفه بخوانی اول شش ماه حدیث بخوان، بعد برو فلسفه بخوان»3 نه مثل بعضی ها که می گویند برای فهم کلام امیرالمؤمنین صلوات الله علیه باید فلسفه دانست، گویی سلمان و اباذر و مقداد رضی الله عنهم شاگرد صدرالمتألهین و شیخ الرئیس بوده اند.
با ابنکه مجتهد بود و آیت الله اما ادبیات عرب درس می داد؛ صرف میر و هدایه و ...، تا هنگامیکه آیه و روایت می خوانیم معنی آن را بفهمیم و گرفتار توجیه و تفسیر به رأی نشویم، حشره الله مع العلماء.
تولد: 1284 هجری شمسی، غزنی (غزنین) افغانستان
وفات: 1365 هجری شمسی، قم
آثار:
- التعلیقة و التحشیة علی جامع المقدمات (تألیف و تصحیح)
- مکررات المدرس، شرح السیوطی
- الکلام المفید للمدرس و المستفید فی شرح الصمدیه
- المدرس الافضل فی شرح ما یرمز و یشار الیه فی المطول
- رفع الغاشیة من غوامض الحاشیة
- الشواهد المنتخبة لکتاب السیوطی
- اعراب سورة الفاتحة
*. جمله ای که مدرس افغانی هنگام تدریس و برای ایجاد تمرکز در شنونده بیان می کرد.